نمی دونم

داشتم به دستام نگاه میکردم 

انگار یه غصه توی دستام بود 

قلبم کمبود داشت 

کمبود اینکه صداش شنیده بشه 

اینکه غرق بوسه بشم 

توی کار خدا در شگفتم 

از این مسافت در شگفتم 

از یک سال دوری در شگفتم 

از بغضی که تمومی نداره 

...... 

نظرات 1 + ارسال نظر
اسکندری پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 ب.ظ http://www.1920.blogsky.com


من معذرت می خوام
بخدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد